اینروزها مدرسههای غیردولتی و هیات امنایی زیادی در شهرها گشایش یافته که هریک با شهریه متفاوت و آزمون دانشآموزان را ثبتنام میکنند. اما همه خانوادهها تمایل به ثبتنام فرزندشان در اینگونه مدارس ندارند؛ برخی به دلیل تنگناهای مالی و برخی به دلایل آموزشی و تربیتی ترجیح میدهند فرزندشان در مدارس دولتی درس بخواند. ناگفته پیداست که با وجود دشواریهای اقتصادی که گریبان مردم را گرفته متقاضیان مدارس دولتی بیشتر از مدارس غیرانتفاعی است که خوشبختانه با تلاشهای خیران کمبود کلاسهای درس در شهرها و روستاها تا حد بسیاری مرتفع شده است. اما آنچه این روزها مشکل جدیدی برای مدارس ایجاد کرده قولنامههای جعلی است که والدین برای ثبتنام فرزندشان در مدرسهای دولتی دست و پا میکنند.
اخیرا تنها در یکی از مدارس ابتدایی ناحیه یک همدان 100 قولنامه جعلی توسط مسئولان مدرسه کشف شده بود که از عمق ماجرا حکایت دارد. اما سوال اینجاست که چرا والدین حاضر میشوند فرزند خود را در منطقهای دورتر از محل سکونت ثبتنام کنند؟ آنچه سبب میشود والدین خطر و هزینه رفت و آمد به مدارس دوردست را بهجان بخرند اما فرزندشان در مدارس نزدیک منزلشان درس نخواند چیست؟ آیا اگر مدارس در همه نواحی امکانات و معلمان یکسانی داشت باز هم والدین اقدام به تهیه قولنامه صوری میکردند؟ فقدان عدالت آموزشی عاملی است که والدین را به سمت تهیه قولنامههای جعلی و ثبتنام فرزندشان در مدرسهای بسیار دورتر از محل سکونتشان سوق میدهد. استفاده از معلمان مجرب و کارکشته در مدارس بالای شهر، شکل تعلیم در این مدارس، و از همه مهمتر وضعیت انضباطی بهنجارتر دانشآموزان در مدارس بالای شهر نکتههایی است که والدین را مشتاق میکند به هر ترفند و زحمتی که شده دانشآموزشان را در این مدرسهها نامنویسی کنند.
امکانات بهتر مدارس مناطق برخوردار شهر و وضعیت تحصیلی بهتر دانشآموزان در اینگونه مدارس نیز مزید بر علت میشود.
اینها مسایلی است که تا دو، سه دهه قبل در ایران مرسوم نبود. در آن دوران با اینکه شعار عدالت آموزشی کمتر به گوش میخورد اما یک نوع مدرسه دولتی در همه کشور وجود داشت و فرزندان همه خانوادهها از معلم و دکتر گرفته تا کارگر و بازاری کنار هم به تحصیل میپرداختند. نوشتافزار برای همه یکسان بود و عدالت آموزشی تا حد زیادی بین مناطق مختلف شهر برقرار بود اما به مرور با پولی شدن آموزش و ظهور انواع مدارس غیردولتی با شعارها و نوع تدریس مختلف موجب رنگباختن این عدالت شد تا جایی که والدین برای فرار از این بیعدالتی حاضر به جعل قولنامه میشوند بلکه فرزندشان قربانی بیعدالتی آموزشی نشود.
بهراستی تعداد بالای قولنامههای صوری نباید مسئولان را به فکر یافتن راهکارهایی برای برقراری عدالت آموزشی بیندازد؟ راهکارهایی که نگذارد به مناطق کمبرخوردار و مستضعف شهر بیش از این ستم شود؟
بیشک یکی از مصادیق نبود عدالت آموزشی، ضعفهای تربیتی و پرورشی در مدارس مناطق کمبرخوردار شهر است که موجب میشود والدین از ترس افتادن فرزندان به دام بیاخلاقیها، حاضر به نوشتن قولنامه صوری شوند بلکه بتوانند با ثبتنام فرزندشان در مدرسه منطقه برخوردار شهر او را از دام برخی مسایل انضباطی برهانند. جالب است که کمبودهای لوازم آموزشی و تربیتی از مهدکودکهای مناطق کمبرخوردار آغاز میشود و حتی بهزیستی نیز در این مورد سختگیری نمیکند؛ چراکه در قبال امکانات کمتر شهریه کمتری نیز از والدین دریافت میشود و پایه بیعدالتی آموزشی از مهدکودک و پیشدبستانی ریخته میشود.
امیدواریم رییس جمهور منتخب و وزیر آموزش و پرورش کابینه وی تدبیری برای تحقق هرچه سریعتر عدالت آموزشی بیندیشند.